به دنبال رهایی از قفس- نمایش ترومن

متن مرتبط با «بستنی» در سایت به دنبال رهایی از قفس- نمایش ترومن نوشته شده است

بستنی فروش

  • حسین آقای بستنی فروش هر روز بعد از ظهر از کوچه ی ما عبور می کرد و نوای آی بستنی ....آی بستنی سر می داد.خیلی دقیق نمیدونستم بستنی چیه اما به نظرم چیزی شبیه ماست های کیسه ای مادربزرگ خدا بیامرزم بود که برای فروش درست می کرد و این شغل یه جورایی شغل میراثی خانواده ما هم شد!!! یه روز بلاخره از سر کنجکاوی با شنیدن صدای حسین آقا به سراغ مادر رفتم و از او خواستم به من پولی بده تا بتونم یکی از اون بستنی های خوش و اب و رنگ و تهیه کنم. مادر با شنیدن درخواست ناگهانی من کمی سرخ و سفید شد و بعد از نگاه کردن به کیف پول همیشه خالیش دو زانو جلوی پای من نشست وگفت:- تو میدونستی بستنی های حسین اقا خیلی تلخ و بدم,بستنی,فروش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها